من را ببین

من را ببین


خوب نگاهم کن...


مبادا چیزی از قلم بیفتد که بعدها به چشمت بیاید


[ شنبه 12 ارديبهشت 1394 ] [ 18:35 ] [ نگار ]
[ ]

خدا را هم خسته کرده ام

خیال می کنم روی دست خدا مانده ام

خسته اش کرده ام

خودش هم نمی داندبا من چه کند


[ شنبه 12 ارديبهشت 1394 ] [ 18:34 ] [ نگار ]
[ ]

قهر می کنم

کـاش مـی فـهـمیـدی ….


قـهـر میـکنم          تـا دسـتـم را محکمتر بگیـری


و بـلـنـدتـر بـگـویی: بـمان…


نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛   و آرام بـگویـى:


هـر طور راحـتـى … !


[ شنبه 12 ارديبهشت 1394 ] [ 15:37 ] [ نگار ]
[ ]

چه خوب میشه

چه خوب میشه روزی که بیای منو در آغوش بگیری …

بخوام گله کنم بگی هیس …

دیگه هیچی نگو …

بگی همه کابوس ها تموم شد از حالا من و تو تا ابد با همیم تا ابد


[ شنبه 12 ارديبهشت 1394 ] [ 15:22 ] [ نگار ]
[ ]

وقتی دلت گرفته باشه

وقتی دلت گرفته باشه … تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند … باز هم دل تو بارانیست … خیس تراز دریا خراب تر از امواج
[ شنبه 12 ارديبهشت 1394 ] [ 15:20 ] [ نگار ]
[ ]

تولد حضرت علي و روز پدر مبارك

 

تولد حضرت علي به تمام دوستداران حضرت مبارك .


[ شنبه 12 ارديبهشت 1394 ] [ 8:41 ] [ نگار ]
[ ]

او همه چیز من است

های رقیب!   یادت باشد...


کم حوصله است...ظاهرش جدیست...


اما دلی دارد که مهربانی اش به وسعت یک اقیانوس است!


بدقول نیست...اما گرفتار است,


با او راه بیا!


خسته که باشد...تنهایش بگذار!


تو دار است...اما صبر کن خودش بعد حرف هایش را می گوید!


او همه چیز من است...مبادا بیازاریش..


[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394 ] [ 2:58 ] [ نگار ]
[ ]

من عاشقت بودم

ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻔﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ !!!!!!!


ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ !!!!


ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﻮﺩﻡ ....


ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ :


نگاه سرد یعنی چه ؟ !
دست سرد یعنی چه ؟ !
حرف سرد یعنی چه ؟ !
در مقابل دوست دارم گفتنت :
سکوت سرد یعنی چه ؟ !
باید عاشق باشی تا بفهمی گرمای حرف و نگاه و
دستت !


وقتی به سرمای او بر خورد می کنید :
چگونه روزگارت بخار می شود


[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394 ] [ 2:57 ] [ نگار ]
[ ]

عادت

باید عادت کنم به نیامدنت

به اینکه حتی  یادت نباشه این گوشه دنج دلنوشته های من رو

باید  عادت کنم که میون اونهمه پیامهای دنیای مجازی خودت گم بشی

که حتی یادت نباشه کسی اینطرف برای بزرگداشت روز تو  و عشق تو برات دلنوشته هاش رو میگذاره

 


[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394 ] [ 2:53 ] [ نگار ]
[ ]

پر از حرفم

پرم از خاطره
پر از حکایت
پر از خلوتی خالی‌ از کنارِ تو
پر از حرفم
پر از نانوشته‌ها برایِ خوابِ تو
پرم از نشانه‌‌های تو
پر از لبخند
آه لبخند هم ، لبخند‌های تو

و این روز‌ها
پنجره‌ای رو به خیالِ بهار
و خیالی خسته از یخبندانِ آدم ها
و نسیمی سبک تر از روزگارِ بودن
که می‌‌وزد و می‌‌رود
که می‌‌رود و می‌‌وزد

و کاش باور داشتی
بی‌ تو
با خاطراتی لرزان تر از شانه‌های تو
چه بیهوده می‌‌گذرد
روزگارِ من

تو رفته ای
دل من اشک می‌خواهد
فرار می‌‌خواهد
دریا می‌خواهد
و نجات
و صبوری

تو رفته ای
من پر از نبضم
نبضِ بودن و ماندن و خواستن
پر از خواهشم
خواهشِ بارِ دیگر ، دست‌هاِ تو
بارِ دیگر .... نگاهِ مهربانِ تو
آه چشم هم ... چشم‌های تو


[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394 ] [ 2:50 ] [ نگار ]
[ ]

باز هم کاش

کاش کمی برای شنیدن وقت داشتی

کاش کمی برای دیدنم وقت داشتی

 

کاش کمی برای خواندن دلنوشته هایم وقت داشتی

کاش کمی  فقط کمی  مرا میدیدی


[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394 ] [ 2:31 ] [ نگار ]
[ ]